نجات یک میراث زنده؛
علی حبیب؛ پنجهدرپنجه وعدههای خاک شده مسئولان
سالهاست چرخ زندگی علی حبیب، سفالگر کهنسال مینابی، در کلبهای حقیرانه میچرخد، در حالی که وعده ساخت یک سرپناه مناسب برای هنر و زندگیاش، سالهاست مانند خشت نپخته در دست دهیاری روستای حکمی مانده است.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی«هرمز»؛ در گوشه ای از روستای «حکمی» میناب، در میان هیاهوی جهان صنعتی، چرخی آرام اما پیوسته می چرخد؛ چرخ سفالگری استاد علی فخاری (مشهور به علی حبیب)، کهنسال عرصه صنایع دستی که با دستان پرتوانش، خاک را به اثر هنری بدل میکند.
او با بیش از ۶۰ سال تجربه، یکی از آخرین بازماندگان سفالگری به سبک کاملاً سنتی در این منطقه است و هنر آبا و اجدادی را در یک کلبه کوچک و با کمترین امکانات زنده نگه داشته است.
محصولات او تنها اشیایی برای فروش نیستند، بلکه هر یک، حامل بخشی از تاریخ و فرهنگ جنوب ایران هستند. او با مهارتی مثال زدنی، ظروفی کاربردی و زیبا مانند جهله (برای خنک نگهداشتن آب)کوزه، اشترکو، سرقلیان و قلیان می سازد تمامی این مراحل، از آمادهسازی گل محلی تا پخت در کورههای هیزمی، با همان روشهای کهن و بدون استفاده از ابزار صنعتی انجام میشود.
با این حال، پشت این صحنهِ پررنگ فرهنگی، داستان غمانگیز بیتوجهی و وعدههای عملینشده نهفته است. گویی این استاد کهنسال، در حاشیهای تلخ از تاریخ فراموش شده است.
شروع امید؛ کلنگی که به زمین زده شد
امیدها سالها قبل با کلنگ مرحوم حجتالاسلام معتمدیفر، امام جمعه فقید میناب، برای ساخت مکانی مناسب برای این هنرمند، بر زمین زده شد. این حرکت نمادین، نوید بخش آیندهای بهتر برای علی حبیب و هنر دستانش بود.
وعدهای که به فراموشی سپرده شد
علی حبیب در گفتگو با خبرنگار هرمز گفت: دهیاری روستای حکمی نیز وعده داد تا سرپناهی مناسب برایم بسازد و شرایط سخت کار در کلبهای نامناسب را پایان بخشد. اما این وعده، مانند بسیاری از وعدههای دیگر، تنها در حد حرف باقی ماند و هیچگاه رنگ عمل به خود ندید.
وعده های عملی نشده
استاد علی حبیب با گلایه از مسئولان میگوید: مسئولان زیادی از این کلبه حقیرانه بنده بازدید کردهاند و آن هم فقط بجز گرفتن عکس یادگاری در کنار سفالهای گلی و تهیه مستند، دیگر هیچ مشکلی از بنده حل نکردهاند.
با وجود وعدههای داده شده، حتی وعده ساخت سرپناه توسط دهیاری روستای حکمی نیز تا امروز محقق نشده است.
آرزوی تحقق نیافته یک سرپناه
بزرگترین آرزو و دغدغه این هنرمند کهنسال، داشتن یک سرپناه و کارگاه مناسب برای ادامه کارش است.
او می گوید:تمام همکاری و پشتیبانی شورای اسلامی روستا در ساخت سرپناه برای ادامه کار بدون دغدغه بنده، فقط صد عدد بلوک بوده که این امید نیز در پس سایههای بیتدبیری تا کنون به حقیقت نپیوسته است.
هنرمندی در حاشیه، وعدهها در محاق
اکنون علی حبیب، غریبانه و در همان کلبه حقیرانه اولیه، به کار خود ادامه میدهد. او نماد صبر و استقامت است، اما این پرسش را به جا میگذارد که چرا حفظ گنجینههای زنده فرهنگی تا این حد برای متولیان امر کماهمیت جلوه میکند؟
آیا شایسته نیست که به جای شعارهای کلی درباره حمایت از هنرهای بومی، قدمی عملی برای کسی برداشته شود که تمام عمرش را صرف حفظ بخشی از این میراث کرده است؟
وضعیت علی حبیب، زنگ خطری است برای تمامی دستاندرکاران که فرصت جبران در حال از دست رفتن است. باید دید مسئولان محلی و نهادهای متولی فرهنگ، چه پاسخی برای این غربت کهنسال دارند.
گزارش: موسی زاهدی
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!