وعدههای عملنشده و سردرگمی نهادی؛
بحران در جشنواره موسیقی نواحی ایران
جشنواره موسیقی نواحی ایران، نه تنها به یک رویداد هنری، بلکه به نمادی از تأخیرهای مزمن و بلاتکلیفی در برنامهریزیهای فرهنگی تبدیل شده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی«هرمز»؛ به نقل از راه دانا؛ جشنواره موسیقی نواحی به عنوان یکی از معدود سکوهای رسمی برای معرفی، حمایت و حفظ گنجینه های ارزشمند موسیقی محلی ایران، از ساختاری حیاتی برخوردار است. با این حال، عملکرد مدیریتی در سالهای اخیر، به ویژه در مورد دورههای هفدهم و هجدهم، تصویری از بی ثباتی، تأخیرهای مکرر و عدم تعهد به برنامه های اعلام شده را به نمایش گذاشته است که مستقیماً بر پیکره فرهنگ و هنر نواحی تأثیر منفی میگذارد.
بحران کنونی نه یک رویداد منفرد، بلکه مجموع های از تصمیمات و عدم تصمیمگیری ها است که سرنوشت این جشنواره را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
تغییر معاونت هنری
نقطه آغاز رسمی این بحران، توقف ناگهانی روند برگزاری جشنواره در آذر ماه ۱۴۰۳ بود. با وجود اینکه فراخوان ها صادر شده و مراحل اولیه آمادهسازی شامل بررسیهای محتوایی و لجستیکی مقدماتی در حال انجام بود، برگزاری جشنواره برای سال ۱۴۰۳ عملاً منتفی اعلام شد.
دلیل اصلی اعلام شده برای این توقف، تغییر در سطوح مدیریتی وزارت ارشاد، به ویژه تغییر معاونت هنری بود. این تغییرات، که اغلب با هدف بازنگری در سیاستهای کلان فرهنگی صورت میگیرد، در این مورد، بهای سنگینی بر روند اجرایی جشنواره ها تحمیل کرد، زیرا عملاً برنامهریزیهایی که برای مهر و آبان تدارک دیده شده بود، به دلیل نیاز به تأیید مجدد و بازنگری، متوقف شدند.
برگزاری دو دوره در یک سال برای جبران
در پی این تأخیر بزرگ، امیدواریهایی برای جبران زمان از دست رفته ایجاد شد. سرپرست وقت دفتر موسیقی که پس از تغییرات معرفی شده بود، وعده داد که برای حفظ پیوستگی جشنواره و جبران خلاء دوره هفدهم، هجدهمین دوره نیز در نیمه دوم سال ۱۴۰۴ برگزار خواهد شد.
این پیشنهاد به ظاهر سخاوتمندانه، در واقع بار مضاعفی بر دوش ساختار اجرایی میگذاشت، اما نشاندهنده تلاش برای حفظ روحیه و امید هنرمندان بود. این وعده به معنای اجرای موفقیت آمیز دوره هفدهم در اواخر ۱۴۰۳ و برگزاری دوره هجدهم در اواخر ۱۴۰۴ بود.
شوک تعویق مجدد و از دست رفتن دو دوره
متأسفانه، وعده جبرانی محقق نشد. در میانه سال ،۱۴۰۴ مشخص شد که نه تنها دوره هفدهم به سختی پیش میرود، بلکه برنامه ریزی برای دوره هجدهم نیز به بنبست خورده است. خبر اصلی که موجی از سرخوردگی ایجاد کرد، موکول شدن برگزاری هجدهمین دوره به اردیبهشت 1405 بود.
این تعویق به معنای از دست رفتن کامل دو دوره پی در پی، در بازه زمانی مورد انتظار بود. اگر دوره هفدهم در اردیبهشت ۱۴۰۴ برگزار میشد، فاصله برگزاری آن با دوره هجدهم در اردیبهشت، ۱۴۰۵ دقیقاً یک سال کامل بود؛ اما این فاصله به معنای عدم برگزاری دوره هجدهم در سال ۱۴۰۴ سال مورد نظر برای آن دوره، تلقی شد و عملا چرخه برنامه ریزیها مورد اجحاف قرار گرفتند.
توضیحات نهایی و تضاد روایات
پس از تأخیرات مکرر، توضیحات متناقضی از سوی مقامات مختلف ارائه شد. استاندار کرمان، میزبان دوره هجدهم، ناهماهنگیها را به صراحت میان وزارت ارشاد و استانداری کرمان نسبت داد.
این اعتراف نشان میدهد که مشکل صرفاً فنی یا بودجه ای نبوده، بلکه ساختار هماهنگی بین نهادهای ملی از جمله وزارتخانه و نهادهای استانی از جمله استانداری میزبان نیز دچار اختلال اساسی بوده است. با این حال، برگزاری هجدهمین دوره برای اردیبهشت ۱۴۰۵ در کرمان تأیید شد، که یک عقبنشینی کامل از برنامهریزی های سال ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ محسوب میشود.
بحران جشنواره موسیقی نواحی تنها یک مسئله تقویمی نیست؛ بلکه بازتابی از مدیریت فرهنگی بدون ثبات، بی توجهی به مخاطبان اصلی، هنرمندان نواحی و نقص جدی در فرآیندهای تصمیمگیری است.
جفای مستمر مالی و فرصت سوز برای اهالی موسیقی نواحی
موسیقی نواحی، برخلاف موسیقی پاپ یا موسیقی دستگاهی با پشتوانه مالی قویتر، به شدت وابسته به حمایت های دولتی و برگزاری همین جشنواره ها است. تأخیرهای طولانی مدت، منجر به پیامدهایی شده است.
هنرمندان محلی بر اساس برنامه ریزی های اعلام شده، وقت و منابع خود را برای تولید آثار جدید، تمرین گروهها و آمادهسازی برای شرکت در جشنواره در بازه های زمانی مشخص مهر/آبان ۱۴۰۳ صرف کردند و با تعویق های صورت گرفته، این سرمایه گذاری زمانی و مالی هرچند اندک عملا سوخت شد و انگیزه آنها برای ارائه کارهای جدید کاهش یافت.
دوره هفدهم، که باید سکوی نمایش دستاوردهای موسیقی نواحی در سال ۱۴۰۳ میبود، به اردیبهشت ۱۴۰۴ منتقل شد. این تأخیر فصلی، عملاً فرصت یک سال کامل از چرخه هنری کشور را ربود و موسیقی نواحی را از توجه عمومی در آن بازه زمانی محروم ساخت.
سکوت دفتر موسیقی و عدم پاسخگویی شفاف
یکی از بزرگترین انتقادات متوجه مدیریت کلان این حوزه است. بابک رضایی، مدیرکل دفتر موسیقی، که مسئول مستقیم ساماندهی این رویداد است، تاکنون توضیحی شفاف، جامع و رسمی در خصوص ریشه های اصلی این تأخیرهای متوالی ارائه نکرده است.
این سکوت مدیریتی در برابر یک فاجعه فرهنگی-اجرایی، خود تقویت کننده بی اعتمادی است. زمانی که تغییر معاونت هنری به عنوان علت اصلی اعلام میشود، انتظار میرود سلسله مراتب بعدی، نه تنها فرایند اجرایی را احیا کنند، بلکه توضیح دهند که چگونه یک رویداد ملی پس از فراخوان، با یک تغییر مدیریتی داخلی عمالً فلج میشود. این امر نشاندهنده ضعف در سیستمهای انتقال و تداوم مدیریتی در این دفتر است.
تضاد عملکردی
این تناقض در عملکرد داخلی، در تضاد آشکار با دستاوردهای بین المللی هنرمندان ایرانی قرار دارد. در شرایطی که هنرمندان ایرانی در عرصه جهانی موسیقی کلاسیک، سینما و هنرهای تجسمی درخشیده و مورد تحسین قرار میگیرند، ناتوانی مدیران داخلی در برگزاری یک جشنواره تخصصی و داخلی مانند موسیقی نواحی، موجب تضعیف اعتبار فرهنگی کشور در داخل و خارج میشود.
تداوم وعده های محقق نشده و تضییع حقوق هنرمندان
سرنوشت جشنواره موسیقی نواحی، تداوم مکرر وعدههای محقق نشده، مدیریت ناهماهنگ بین نهادهای اجرایی و در نهایت تضییع حقوق هنرمندان موسیقی نواحی است. هنرمندان نواحی ایران که میراثداران اصیلترین فرمهای موسیقایی این سرزمین هستند، انتظار دارند که اصالت هنرشان مورد توجه و احترام قرار گیرد و نه اینکه به ابزاری برای بروکراسیهای معوقه تبدیل شود.
تعویق دو دوره متوالی، نشان میدهد که جشنواره موسیقی نواحی در ساختار فعلی وزارت ارشاد، از اولویت های اصلی برخوردار نبوده یا دارای ضعف ساختاری بنیادین در اجرای برنامههای مصوب است. این وضعیت نیازمند پاسخگویی شفاف مدیران مربوطه، ارائه برنامه مدون و الزامآور برای جبران زمان از دست رفته و تضمین عدم تکرار چنین تأخیرهایی در دوره های آتی است. حفظ موسیقی نواحی مستلزم تعهد مدیریتی پایدار است، نه مدیریت واکنشی در برابر بحرانهای مکرر.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!