
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی هرمز، سمیه احمدی طیفکانی، معاون پژوهش حوزه علمیه خواهران هرمزگان در یادداشتی پیرامون عدالتخواهی جهانی نوشت: عدالت، یکی از والاترین آرمانهای بشری است که در طول تاریخ، ملتها، اندیشمندان، ادیان و جنبشهای مختلف برای تحقق آن تلاش کردهاند. از پیامبران الهی گرفته تا فیلسوفان، از انقلابهای مردمی تا نهضتهای فکری، همه و همه در مسیر برقراری عدالت گام برداشتهاند.
عدالتخواهی جهانی، نهتنها یک خواسته انسانی بلکه ضرورتی برای بقا و پیشرفت جوامع بشری است. جهانی که در آن ظلم، تبعیض، فقر و استثمار حاکم باشد، هیچگاه به سعادت و آرامش دست نخواهد یافت. ازاینرو، حرکت بهسوی عدالت، حرکتی حیاتی و گریزناپذیر برای تمدن بشری است.
با این حال، مفهوم عدالت، پیچیده و چندبعدی است. عدالت تنها به معنای توزیع برابر ثروت یا مجازات مجرمان نیست، بلکه مفهومی فراگیر است که ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در بر میگیرد. عدالت، یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای خود؛ یعنی هر انسان بتواند بر اساس استعداد، توانایی و تلاش خود، فرصتهای برابر برای رشد و پیشرفت داشته باشد. در سطح جهانی، عدالتخواهی زمانی معنا پیدا میکند که ملتها، دولتها و نهادهای بینالمللی، بهجای تأمین منافع گروهی و شخصی، برای تحقق عدالت تلاش کنند. اما آیا چنین چیزی در دنیای امروز تحقق یافته است؟.
در دنیای کنونی، علیرغم پیشرفتهای گسترده در علم، فناوری و اقتصاد، همچنان بیعدالتی به اشکال مختلف در جوامع بشری حاکم است. این بیعدالتی نهتنها در کشورهای درحالتوسعه، بلکه حتی در جوامع پیشرفته نیز به چشم میخورد.
درحالیکه بخش کوچکی از جمعیت جهان، ثروتهای هنگفتی در اختیار دارند، میلیونها نفر از ابتداییترین نیازهای معیشتی محروماند. فقر، بیکاری، گرانی، و عدم دسترسی به امکانات آموزشی و بهداشتی، همگی ناشی از توزیع ناعادلانه منابع و ثروتهاست. نظام سرمایهداری، با تأکید بر سودجویی و تمرکز سرمایه در دستان معدودی از افراد، به نابرابری اقتصادی دامن زده است.
بسیاری از کشورهای جهان، همچنان تحت سلطه و نفوذ قدرتهای بزرگ قرار دارند. استعمار نوین، دیگر در قالب اشغال نظامی نیست، بلکه از طریق وابستگیهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی اعمال میشود. سازمانهای بینالمللی که باید مدافع عدالت باشند، در بسیاری از موارد، خود به ابزارهایی برای حفظ منافع قدرتهای بزرگ تبدیل شدهاند.
در قرن ۲۱، هنوز هم نژادپرستی در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد. برخی جوامع، برتری نژادی یا فرهنگی خود را تبلیغ کرده و اقلیتها را سرکوب میکنند. از قتل جورج فلوید در آمریکا گرفته تا جنایات علیه مسلمانان روهینگیا در میانمار، همه نشاندهنده تداوم این معضل جهانی هستند.
یکی از مهمترین جنبههای عدالت، وجود دستگاه قضایی مستقل و بیطرف است. اما در بسیاری از کشورها، عدالت قضایی تنها در خدمت طبقهای خاص قرار دارد. پول، قدرت و نفوذ سیاسی، در تعیین سرنوشت احکام قضایی نقش ایفا میکند. بسیاری از مردم عادی برای جرائم کوچک مجازات میشوند، درحالیکه قدرتمندان و صاحبان نفوذ، از مجازات مصون میمانند.
عدالت، در تمامی ادیان الهی جایگاه ویژهای دارد. در اسلام، عدالت یکی از اصول مهم دین است و قرآن کریم، بارها بر ضرورت اقامه عدل تأکید کرده است. در تاریخ بشری نیز جنبشهای عدالتخواهانه فراوانی شکل گرفته است. انقلابهای مردمی، جنبشهای حقوق مدنی، مبارزات ضد استعماری و نهضتهای کارگری، همگی در راستای تحقق عدالت بودهاند. اما سوال اساسی این است که چرا با وجود این همه تلاش، هنوز هم بیعدالتی در جهان وجود دارد؟
عدالت، یک مسئولیت همگانی است. هر فرد، بهعنوان عضوی از جامعه، وظیفه دارد که در برابر بیعدالتی سکوت نکند. اما این عدالتخواهی، باید از درون خود فرد آغاز شود. کسی که در زندگی شخصی خود، اهل ظلم و بیانصافی باشد، نمیتواند مدعی عدالتخواهی در سطح جهانی باشد.
در سطح اجتماعی، آگاهیبخشی و مطالبهگری، دو رکن اساسی عدالتخواهی هستند. رسانهها، نخبگان فکری، دانشگاهیان و فعالان اجتماعی، باید با روشنگری و نقد منصفانه، زمینه را برای تحقق عدالت فراهم کنند. در دنیای امروز، که اطلاعات بهسرعت منتشر میشود، هیچ ظلمی نمیتواند از چشم مردم پنهان بماند. اما این آگاهی، تنها زمانی مؤثر خواهد بود که به اقدام عملی منجر شود.