
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی هرمز، در شبِ اندوه و التیام، بندرعباس میزبان آئینی بود که بوی همدلی، عشق و معنویت را در خود نهفته داشت. مراسم «دخیل بر آستان رضا» در شامگاه دوشنبه، در حالی در پارک غدیر این شهر برگزار شد که دلهای بسیاری در سوگ جانباختگان حادثه تلخ انفجار در بندر شهید رجایی، سیاهپوش و گریان بودند.
مردمی از اقشار مختلف، زن و مرد، پیر و جوان، گرد هم آمدند تا ضمن همدردی با خانوادههای داغدیده، برای آرامش ارواح جانباختگان و شفای عاجل مجروحان حادثه، دست به آسمان بردارند و دخیل بر دستان مهربان امام رضا علیهالسلام ببندند.
در دل این شب تلخ، اتفاقی شیرین، قلبهای بسیاری را روشن کرد. کاروان خادمان حرم مطهر رضوی، با پرچم سبز و متبرک آستان قدس، وارد بندرعباس شد. این پرچم، حامل عطر صحن و سرای امام مهربانیها بود؛ گویی مشهدالرضا، برای ساعاتی، مهمان دلهای شکسته مردم جنوب شده بود. با ورود این کاروان نورانی به محل مراسم، بغضها شکست، اشکها جاری شد و دستهایی لرزان، به نشانه توسل و امید، به سوی پرچم بالا رفت.
شهر، رنگ غم به خود گرفته بود، اما نور سبز پرچم رضوی، بارقهای از تسکین را در فضای پارک غدیر پراکند. این مراسم، به همت جمعی از عاشقان اهل بیت، هیئتهای مذهبی، کانون خادمان رضوی و فعالان فرهنگی برگزار شده بود. تدارک آن، تنها در عرض چند ساعت، و به پشتوانه عشق مردم این دیار به خاندان عصمت و طهارت شکل گرفت.
جوانان بندرعباسی، با سنج و دمام، فضا را آکنده از حزن کردند. ضرباهنگی آشنا که در آئینهای عاشورایی جنوب طنینانداز میشود، اینبار در سوگ حادثهای انسانی و دلخراش نواخته شد. مداحیهای جانسوز و زمزمههای صلوات، لحظهبهلحظه عمق عاطفی فضا را بیشتر میکرد. مردم گریه میکردند، بعضی زیر لب دعا میخواندند و بعضی دیگر آرام آرام جلو میآمدند تا به پرچم متبرک حرم رضوی دخیل ببندند و دلهای خود را به امید گره بزنند.
بانوان بندرعباسی، با چادرهایی سیاه و اشکهایی جاری، در گوشهوکنار پارک حلقه زده بودند. صحنههایی که برای خبرنگار ما فراموشنشدنی است؛ مادری که کودکش را در آغوش گرفته بود، با چشم اشکبار به خبرنگار ما گفت: دخیل میببندم از امام رضا میخواهم نگهدار همه باشد. پیرزنی که بیصدا ذکر میگفت و اشک میریخت، دختری نوجوان که در گوشهای از پارک، برای شهدای حادثه قرآن میخواند. گویی همه با دل آمده بودند، با بغض، با عشق، و با امید.
در گوشهای از مراسم، بانویی میانسال خطاب به خبرنگار ما گفت: سالهاست آرزوی زیارت مشهد دارم، اما امشب انگار خود حرم آمده بندرعباس. این پرچم، بوی امام رضا را دارد، برای دلِ داغدار ما، آرامبخشه.
نوجوانی که در حال توزیع بطریهای آب میان جمعیت بود، گفت: از دیشب داوطلب شدم برای کمک. میخواستم سهمی در این شب داشته باشم. امام رضا همیشه پناه مردم بوده.
در سوی دیگر پارک، گروهی از جوانان در حال روشن کردن شمع بودند. شمعهایی که در مسیر پرچم چیده شده بود و تصویر زیبایی از نور در دل تاریکی خلق میکرد. کودکانی با دستان کوچک، شمعها را روشن میکردند و زمزمههایی کودکانه از دعا و صلوات، فضا را آکنده کرده بود. پیرمردی عصا به دست، آرام آرام جلو آمد، کنار پرچم زانو زد و فقط گفت: «یا ضامن آهو، خودت ضامن دلهای بیقرار ما باش.
آئین دخیلبستن به پرچم رضوی، تنها یک رسم نبود، بلکه یک اتصال روحی بود؛ پیوندی میان مردم دردمند بندرعباس و حرم امن رضوی. در شرایطی که همه درگیر غم حادثهای جانفرسا بودند، این حضور، آرامشی کمنظیر به دلها بخشید.
شهروند دیگری حاشیه این آئین گفت: این پرچم، پرچم امام رئوف است؛ حضرتی که همه ایرانیان، حتی آنان که او را زیارت نکردهاند، در دلشان نسبت به او عشق دارند. حضور این پرچم در چنین شرایطی، هدیهای از جانب اهلبیت برای مردم بندرعباس بود.
وی افزود: با کمترین امکانات، این مراسم را برپا شد؛ اما حضور مردم، سنگتمام گذاشت. این نشان میدهد چقدر مردم ما در غم و شادی کنار هماند و چقدر به ائمه اطهار دلبستهاند.
در بخش دیگری از مراسم، مداح اهلبیت با صدایی لرزان زیارت مخصوص امام رضا علیهالسلام را قرائت کرد. جمعیت، بیصدا گوش سپردند، اشک ریختند، و در دل، هر کس حاجتی را زمزمه کرد.
در پایان آئین، دعای دستهجمعی برای شادی روح جانباختگان، شفای کامل مصدومان، و صبر جمیل برای خانوادههای داغدار برگزار شد. صدای «آمین» جماعت، آمیختهای از اندوه و ایمان، در آسمان بندرعباس پیچید.
شایان ذکر است که پیش از این مراسم، خادمان آستان قدس رضوی با حضور در بیمارستانهای بندرعباس، پرچم متبرک را بر بالین مجروحان حادثه بردند. خانوادهها، با دیدن پرچم سبز رضوی در کنار تخت عزیزانشان، بغض خود را گشودند. یکی از پرستاران بخش سوختگی به خبرنگار ما گفت: خادمان حرم وقتی وارد شدند، انگار نوری وارد بیمارستان شد. یکی از بیماران گفت حس کردم امام رضا خودش آمده عیادتم.
یکی از خانوادههای آسیبدیدگان نیز گفت: حضور این پرچم، دلگرمی بزرگی بود. انگار امام رضا خودش اینجاست و به ما میگه تنها نیستید.
در روزگاری که تلخی حادثهای، تمام شهر را فراگرفته، حضور پرچم رضوی و مهر امام هشتم، باری از اندوه مردم برداشت. گویی نسیمی از مشهد، دلهای داغدار بندرعباس را نوازش داد.
حالا پس از آن شب پربرکت، شاید زخمها هنوز ترمیم نشده باشند، اما دلها کمی آرامتر است. مردم بندرعباس، در آن شب، یکبار دیگر تمرین کردند که چگونه در لحظههای سخت، با توکل به اهلبیت، با هم بودن را تجربه کنند؛ چگونه به پرچم امید دخیل ببندند، و چگونه از میان اشک، نوری از تسکین بتابانند.
انتهای خبر/