خبر های امروز : 5
اقامه نماز شب تا ایثار در سرما
فرهنگی | شماره خبر : 6344
1403-10-14 00:05 https://hormoz.ir/short/NK2zp
روایتی از شهید عمرانی؛
اقامه نماز شب تا ایثار در سرما
همرزم شهید تعریف می‌کند: در هوای سرد و استخوان سوز دب حردان که آب وضو سریع روی دست و صورت یخ می‌زد، وضو می‌گرفت و با همین پلیور نه چندان ضخیم برمی‌گشت و نماز شب می‌خواند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «هرمز»، شهید «سید عبدالحسین عمرانی» نهم شهريور ۱۳۳۵، در شهرستان ميناب به دنيا آمد. پدرش سيدمحمد، كارمند بود و مادرش كاظميه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. معلم بود. سال ۱۳۵۸ ازدواج كرد و صاحب يک پسر و سه دختر شد. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست‌ و يكم بهمن ماه ۱۳۶۴، در اروندكنار آبادان بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

سید عبدالحسین عمرانی، بیشتر پاس بخش می‌شد، چون تجربه‌ی کافی داشت. شیفت اول را خودش می‌ایستاد، از ساعت شش بعدازظهر تا دوازده شب. بعد از تحویل دادن پست می‌رفت گوشه‌ای دنج و خلوت، برای خودسازی و مناجات و این قبیل کارها. با این که خسته بود گاهی جای نفر بعدی هم پاس بخش می‌شد تا او استراحت کند. سید به بچه‌هایی که لباس گرم نداشتند لباس می‌داد؛ خودش لباس نظامی داشت.

به خاطر دیر آمدن اورکت به او نرسیده بود، با پلیور نه چندان گرم و ضخیم در آن سوز و سرما به بچه‌ها سر می‌زد و جایشان نگهبانی می‌داد.

سید، سال ۱۳۶۰ به جمع ما وارد شد، همان موقع به موسی ذاکری گفتم؛ آقا سید آخرش آسمانی می‌شود او اهل زمین نیست.

در هوای سرد و استخوان سوز دب حردان که آب وضو سریع روی دست و صورت یخ می‌زد او از سنگر تا منبع آب می‌رفت و با آرامش وضو می‌گرفت و با همین پلیور نه چندان ضخیم برمی‌گشت و نماز شب می‌خواند. وقتی ما برای وضو گرفتن می‌رفتیم با چه زحمتی برمی‌گشتیم، اورکت را روی سرمان می‌انداختیم و می‌دویدیم تا کمتر سرما اذیت‌مان کند. چقدر می‌لرزیدیم، دندان‌هایمان از بس به هم می‌خورد می‌خواست بشکند. سوز سرما نفس‌مان را بند می‌آورد، به سنگر که می‌رسیدیم خودمان را لوله می‌کردیم زیر پتو تا گرم بشویم.

(به نقل از همرزم شهید، باقر نوری‌زاده)

انتهای خبر/

نظرات