
کارشناس فرهنگی استان هرمزگان:
اعتیاد، عامل خاموش فروپاشی خانوادههاست
کارشناس فرهنگی استان هرمزگان با اشاره به اینکه اعتیاد یکی از عوامل اصلی طلاق در استان است، گفت: بسیاری از زنان سالها در سکوت و بدون حمایت، با همسر معتاد زندگی میکنند تا سرانجام از شدت خستگی روانی، تصمیم به جدایی میگیرند.
لیلا فریادی، کارشناس فرهنگی استان هرمزگان در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی هرمز، با اشاره به نقش پررنگ اعتیاد در افزایش آمار طلاق گفت: «اعتیاد مانند موریانهای پنهان، بنیان خانواده را از درون تخریب میکند. زن یا مردی که درگیر این معضل میشود، معمولاً مسئولیتپذیری، صبر، همدلی و تعهد را در زندگی مشترک از دست میدهد. اینها دقیقاً همان ستونهایی هستند که اگر ترک بردارند، فروپاشی خانواده، دیر یا زود اتفاق میافتد.»
وی افزود: «بسیاری از طلاقها به ظاهر به دلایل سادهتری مثل تفاهم نداشتن، مشکلات مالی یا دخالت خانوادهها ثبت میشوند، اما در واقع ریشه آنها به اعتیاد یکی از طرفین بازمیگردد. بسیاری از همسران افراد معتاد، بهویژه زنان، ترجیح میدهند از بیان مستقیم این مسأله خودداری کنند، چون نگران قضاوت اجتماعی یا حفظ آبرو هستند.»
فریادی با تأکید بر اینکه در اغلب این موارد، زنان برای مدت طولانی در شرایط پرتنش و آسیبزا باقی میمانند، گفت: «بسیاری از زنانی که به مراکز مشاوره یا اورژانس اجتماعی مراجعه میکنند، میگویند که مدتها سعی در حفظ زندگی مشترک داشتهاند. آنها تلاش کردهاند همسرشان را به ترک ترغیب کنند، فرزندان را در این مسیر حمایت کنند، اما وقتی اعتیاد به خشونت، بیکاری، بیتفاوتی و بیاعتمادی منجر میشود، ادامه زندگی ممکن نیست.»
وی ادامه داد: «اعتیاد تنها یک بیماری فردی نیست؛ بلکه خانواده را نیز بیمار میکند. در خانوادهای که یکی از والدین گرفتار اعتیاد است، فرزندان هم ناخواسته در معرض فشارهای روحی، فقر عاطفی، ناامنی روانی و حتی در مواردی سوءرفتار قرار میگیرند. این بچهها ممکن است در آینده با اختلالات رفتاری، افت تحصیلی یا حتی تکرار همان الگوی اعتیاد مواجه شوند.»
این کارشناس فرهنگی با اشاره به اهمیت شناسایی و مداخله زودهنگام افزود: «باید به مشاوران مدارس، مراکز بهزیستی، خانههای سلامت و نهادهای حمایتی، آموزش و توان کافی داد تا در مواجهه با این پدیده، بتوانند خانواده را قبل از فروپاشی کامل، شناسایی و حمایت کنند. پیشگیری در این حوزه، بسیار مؤثرتر و کمهزینهتر از درمان و رسیدگی به پیامدهای پس از طلاق است.»
فریادی همچنین به خلأ جدی حمایتهای روانی و مالی از زنان درگیر با همسران معتاد اشاره کرد و گفت: «زنی که سالها با همسر معتاد زندگی کرده، معمولاً اعتمادبهنفس پایین، افسردگی یا اضطراب دارد. اگر در تصمیم به طلاق، حمایتی نبیند، احتمال بازگشت دوباره به زندگی پرآسیب قبلی زیاد است. این زنها نیاز به پناهگاه روانی، مهارتآموزی، کمک معیشتی و حمایتهای حقوقی دارند.»
وی در ادامه تصریح کرد: «اعتیاد تنها در چهرههای آشفته و خیابانی دیده نمیشود. گاهی فردی تحصیلکرده، کارمند، یا حتی صاحبمقام است، اما دچار وابستگی شدید به مواد مخدر صنعتی یا قرصهای روانگردان است. همین پنهانبودن، مسأله را خطرناکتر میکند، چون تا زمانی که کار به بحران نرسد، کسی متوجه نمیشود.»
فریادی نقش رسانهها را نیز در مقابله با این بحران مؤثر دانست و بیان کرد: «رسانهها باید با زبانی غیرقضایی، آگاهکننده و همدلانه درباره اعتیاد صحبت کنند. وقتی از تجربههای واقعی قربانیان حرف بزنیم، تابو شکسته میشود. زنان زیادی هستند که به دلیل ترس از قضاوت جامعه یا عدم آگاهی از حق و حقوق خود، در زندگیای پر از رنج باقی میمانند.»
این کارشناس فرهنگی در پایان گفت: «طلاق، پایان ناگهانی یک رابطه نیست؛ نتیجهی سالها فرسایش روانی، بیپناهی، و فقدان امید است. اگر بخواهیم آمار طلاق را کاهش دهیم، باید نگاهمان را به مسائل اجتماعی واقعی مثل اعتیاد، خشونت، فقر و بیکاری تغییر دهیم و راهکارهای ریشهای ارائه کنیم؛ نه اینکه فقط به عددها نگاه کنیم.»
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!