
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی«هرمز»؛ به نقل از دانا؛ بیش از یک سال از عملیات «طوفان الاقصی» که در واقع قیام تاریخی کوخنشینان مظلوم علیه کاخنشینان ظالم بود، میگذرد و در این مدت، اتفاقات بسیاری بر فضای مقاومت و دنیای اسلام گذشته؛ از شهادت مظلومانه یحیی السنوار و سیدحسن نصرالله گرفته تا ترور ناجوانمردانه اسماعیل هنیه و سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. همه و همه در کنار کشتار بیرحمانه و همهروزه علیه مردم بیگناه غزه و فلسطین.
شهادت دقیقه به دقیقه کودکان، زنان، پیران و جوانان در نوار غزه و کرانه باختری؛ از آن قبیل اتفاقاتی بود که قلب هر انسان آزادهای که دغدغه حقوق بشر و آزادگانی مردم جهان و مسلمانان را داشت، بهدر میآورد. در واقع «طوفان الاقصی» و عملیاتهای بعد از آن، بزنگاهی بود تا بزدل را از شجاع تمیز بدهیم و فرق بین سلبریتیهای پوشالی را با آن دسته از نامآورانی که به واقع دغدغه اسلام و مقاومت و دفاع از مظلوم را دارند، مشخص شود.
در این بزنگاه، معالأسف بودهاند سلبریتینماهایی که بیش از پیش، دستشان پیش مردم آگاه و انقلابی کشورمان رو شد و همه فهمیدند که دغدغه برخی از آنها، فقط مسائل شخصی و داخلی است تا نگاه عمیق انسانی. سلبریتیها پیش از هر چیز، با توجه مردم به جایگاه کنونیشان رسیدهاند و طبق عرفی نانوشته، در قبال هر گونه تجاوز و تعدی به مردم آزاده مسئول هستند اما در این واقعهها، اساساً واکنش برخی از این سلبریتیها به ثبت نرسید.
اشک مادران و پدران فلسطینی با خون فرزندانشان آمیخته شد و چند روز بعد، بسیاری از همان پدر و مادرها به خیل عظیم شهدا و فرزندانشان پیوستند تا با خون خود، راه و رسم آزادگی و حریت را بر بلندای تاریخ ثبت کنند. فجایای انسانی که در غزه رخ داده و هماکنون هم رخ میدهد، واکنشهای تندوتیزی از سوی بسیاری از سلبریتیهای جهانی و بینالمللی را در اعتراض به رژیم صهیونیست و ایالات متحده آمریکا به همراه داشت.
در این بین اما برخی از «پهلوان پنبه»ها که از راه و رسم پهلوانی فقط «هیچ» آموختهاند و اسم خودشان را در بوق و کرنا میکنند؛ در این قافله جا ماندند و خودشان را با خروش آزادگان همراه نکردند. در جامعه ورزش هم امثال رسول خادم، علی دایی و عادل فردوسیپور؛ دانه درشتهای این قافله غافل و کاروان عقبمانده هستند که در اثنای جنایات وحوش صهیونی، تنها به فکر خودشان بودهاند و بس.
یکی در این بین به افزایش مخاطبان رسانهای خود میاندیشید و دیگری در فکر واردات میلیاردی خودروها بود اما هیچیک دم از فجایای رخ داده در غزه نزدند. عجیب آن که وقتی که یک المپیکی و یک ملیپوش شناخته شده برای ابراز همدردی با مظلومین لبنان به بیروت سفر کردند، پروپاگاندای رسانهای این قبیل افراد با موتور تخریب به راه افتاد تا دفاع از مظلوم و تقابل با ظالم را؛ امری مذموم و سکوت از روی ترس را فضیلت نشان بدهند!
در حالی که آمار کشتهشدگان غزه از ۵۰ هزار نفر عبور کرده و سازمانهای بینالمللی از وقوع یک فاجعه انسانی بیسابقه سخن گفتهاند و حتی بارها و بارها علیرغم فشارهای رسانهای و سیاسی بینالمللی لب به انتقاد از وحوش صهیون باز کردهاند، سکوت مرگبار بسیاری از سلبریتیهای داخلی کشورمان، پرسشی تلخ را در اذهان عمومی ایجاد کرده که آیا انسانیت، انتخابی شده است؟!
از قرار معلوم؛ برای برخی از این سلبریتینماهای پوپولیست که به وقت نفعشان حاضر به بیعت با سیاسیون هستند و به وقت ضرر خودشان را غیرسیاسی و فقط یک چهره ورزشی میدانند، انسانیت یک مقوله انتخابی است. مشخص نیست این افراد چگونه با دیدن اشک مادران و فرزندان بیگناه کنار آمدهاند و برای رضای خدا هم که شده، ندای دفاع از مظلوم را سر ندادهاند.
کم نیستند از این قبیل افرادی که با شیرۀ نظامی که بر مبنای دفاع از مظلوم و حریت و آزادگی شکل گرفته؛ پرورش پیدا کردهاند و حالا به هر آن چه آموختهاند، پشت پا میزنند تا چینی «ویو»ها و «فالوئر»های مجازیشان تَرک برندارد! بله؛ انسانیت برای اینها که فضای مجازی و لشکرهای توهینگر مجازی را به دنیای واقعی و آن چه در غزه میگذرد، ترجیح داده و به خیال خام خود بر اسب مراد سوار شدهاند.
در طول تاریخ هم کم نبودهاند از این قبیل ساکتان فتنه؛ از جنگهای صدر اسلام و غزوات پیغمبر (ص) گرفته تا حماسه عاشورای حسینی (ع) و بعدتر از آن، خیلیها که رگ و پیشان را با اسلام آمیخته میدانستند، به داماد و فرزند و نوه پیامبر (ص) پشت کردند و اسیر فتنه سکوت یا تطمیع شدند. این بار هم تاریخ در حال تکرار شدن است؛ با شکلی متفاوت اما با کاراکترهای یکسان.
انتهای خبر/