خبر های امروز : 2
اخلاق پاکش، جلوه‌ای از تربیت اسلامی بود
شماره خبر : 7174
00:05 1403-12-23
گفتگو با والدین شهید رنجبری‌پوری؛
اخلاق پاکش، جلوه‌ای از تربیت اسلامی بود
والدین شهید «ابراهیم رنجبری پوری» می‌گویند: او با اخلاق پاک، ایمان راسخ و شجاعتی بی‌مانند، الگویی بی‌بدیل از ایثارگری در راه میهن بود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هرمز، شهید «ابراهیم رنجبری پوری» سی‌ام دی ماه ۱۳۴۴، در روستای بن‌در از توابع شهرستان ميناب چشم به جهان گشود. پدرش حسن، كشاورز بود و مادرش كنيز نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. چهارم تير ماه ۱۳۶۷، در خرمال عراق بر اثر اصابت تركش و قطع سر، شهيد شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

حسن رنجبری پوری و کنیز رنجبری پوری، والدین شهید بزرگوار «ابراهیم رنجبری پوری» به مناسبت ۲۲ اسفند ماه روز بزرگداشت شهدا گفتگویی با خبرنگار نوید شاهد هرمزگان می‌کنند و از خصوصیات اخلاقی فرزند شهیدشان می‌گویند: ابراهیم از همان روزهای کودکی، در مسیر علم و تربیت قدم‌های استوار خود را برداشت. او به مدت پنج سال با علاقه و پشتکار درس می‌خواند و سپس به مکتب رفت. بعد از مکتب، در روستای کوچک و عزیزمان، در کنار ما به کارهای کشاورزی مشغول می‌شد و با دستان مهربانش، ما را در کارهای روزانه یاری می‌داد. او همواره با رویی خندان و اخلاقی والاتر از انتظار، نه تنها به خانواده بلکه به همه همسایگان و دوستانش محبت می‌ورزید. هر کسی که او را می‌شناخت، از صداقت و نیکویی او سخن می‌گفت.

اخلاق پاکش، جلوه‌ای از تربیت اسلامی بود

با وجود سختی‌های اقتصادی و محدودیت‌های روزمره، پسر ما پنج کلاس مدرسه را گذراند و درسش را به خوبی پیش برد. شهید همیشه به ما توصیه می‌کرد: «هرگز نمازتان را ترک نکنید» و او با تقوا و ایمان، همواره ما را در این راه همراهی می‌کرد. اخلاق پاک او، نشان از تربیتی داشت که از همان ابتدا به او آموخته بودیم؛ رفتارش با همسایه‌ها و نزدیکان همیشه مایه افتخار و دلگرمی ما بوده است.

شهادت پسرم شاهدی بر ایثارگری و شجاعت بی‌نظیرش بود

وقتی که ابراهیم به هجده سالگی رسید، فراخوان خدمت سربازی آمد و او با شجاعت و ایمان به خدمت به میهن پرداخت. در همان سال، در میادین نبرد، پسر عزیزمان به پاس دفاع از میهن از دنیا جدا شد و به شهادت رسید. شهادتش ضربه‌ای سنگین برای ما بود؛ اما همزمان شاهدی بر شجاعت و ایثارگری بی‌نظیرش بود.

مسیری پر از فراق، اما سرشار از افتخار

خبر شهادت پسرمان از سوی همسایگانمان در روستای گُنبد سرخ به ما رسید؛ روزهایی که جاده‌ها خراب و راه ماشین نبود. تنها وسیله‌ای که این خبر را به ما رساند، یک لندکروز دولتی بود. سپس ما با دل پر از اندوه، از راه‌های دشوار به سمت هشت بندی و بعد از آن تا میناب حرکت کردیم؛ و از میناب نیز چند روزی طول کشید تا پیکر فرزندم از سردخونه بندرعباس به خانه برسد. این مسیر طولانی، همواره در یاد ما به عنوان نمادی از فداکاری و درد جدایی باقی خواهد ماند.

یادگاری از جبهه، ردپای شهامت

در دوران سربازی، چندین بار پسرمان نامه‌هایی برای ما فرستاد. هر نامه همراه با عکس‌هایی از میادین نبرد و خاطراتی از لحظات شجاعانه او، همواره دلی پر از غرور و درد در ما بیدار می‌کرد.

دو بار خواب پسرمان را دیدم؛ در آن خواب‌ها، دورش می‌چرخیدم و قربون صدقه‌اش می‌رفتم، او دست مرا می‌گرفت و با صدایی گرم می‌گفت: «لا اله الا الله، مادر این کار را نکن». احساس می‌کردم در آن لحظات، سعی می‌کرد مرا از اندوه عمیق دور نگه دارد. همچنین، رفیقانش از نبرد می‌گویند، زمانی که پسر ما بر روی تانک خدمت می‌کرد، شاهد حادثه‌ای در دل صحرا بودند. در همان لحظه که تیر به پسرم اصابت کرد، پسرم به همرزمش گفت: «من را رها کن، تو هم تیر می‌خوری؛ برو و خودت را نجات بده.» این داستان‌ها، گواهی بر روحیه قهرمانی و ایثارگری او در میادین نبرد است.

با تمام درد و اندوهی که از دست دادن پسر عزیزمان بر دل ما نشسته، یاد و خاطره او همیشه منبع الهام و افتخار ما خواهد بود. او با اخلاق پاک، ایمان راسخ و شجاعتی بی‌مانند، الگویی بی‌بدیل از ایثارگری در راه میهن بود. امروز با هر گامی که برمی‌داریم، نام و خاطره او در دل ما زنده است و ما همیشه به عنوان پدر و مادر، او را به عنوان روشنایی راه نسل‌های آینده به یاد می‌آوریم.

انتهای خبر/

نظرات
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!