
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی《هرمز》؛ شهید علی سایانی ۲۹ فروردین سال ۱۳۴۴ در مرودشت استان فارس در خانوادهای مذهبی که اصالتاً اهل فین بندرعباس بودند به دنیا آمد، چون روز تولدش همزمان با میلاد امام علی (ع) مصادف شد نامش را علی گذاشتند.
دوران کودکی را در شهرهای شیراز، بوشهر، زاهدان، سنندج و کرمانشاه سپری کرد و نوجوان بود که به بندرعباس آمد.
علی سایانی هرچه بزرگتر میشد درد جامعه را بهتر احساس میکرد و از نارواییهایی که در امت مسلمان ایرانی میرفت بیشتر رنج میبرد، آرزو داشت که در جامعه فقر وجود نداشته باشد و همه در رفاه و آسایش باشند.
بیشتر لباسهای خود را به دوستان و هم کلاسیهایش میبخشید و تا آنجا که میتوانست از هیچ کمکی به دوستان فروگذار نمیکرد.
وی با وجود سن کم با صف انقلابیهای ضد رژیم شاه پیوست و فعالیتهای انقلابی خود را آغاز کرد. گاهی تا دیروقت بیدار میماند و با کمک دوستانش اعلامیهها و پیامهای امام را دست نویس میکرد و صبح روز بعد در کشوی میزهای مدرسه میگذاشت.
نوارهای سخنرانی امام راحل را از دوستان خود میگرفت و تکثیر و پخش میکرد و گاهی هم نوارها را به منزل میبرد تا خانوادهاش نیز بینصیب نمانند.
افت شدیدی درسی علی والدینش را متوجه فعالیتهای انقلابی این نوجوان در زمینههایی همچون توزیع اعلامیههای و نوارهای صوت سخنان امام راحل همچنین ارتباط با جامعه روحانیون استان میکند که در این مسیر پدر و مادر شهید نیز همگام با فرزندشان وارد فعالیتهای انقلابی میشوند.
روز نهم دی ماه در آموزش و پرورش بندرعباس مراسم چهلم شهدای قم برپا بود، پس از تمام شدن مراسم مردم ۲ دسته شدند؛ یک دسته به طرف فرمانداری رفتند و دسته دیگر به طرف میدان شاه حسینی سابق حرکت کرده و در مسیر خود مشروب فروشی و بانک را به آتش کشیدند.
زمانی که شهید علی به همراه عدهای از دوستان و همسالانش به سمت خیابان سید جمال الدین اسد آبادی حرکت کردند؛ با ماموران رژیم مواجه شدند.
درگیری شروع شد و به کار به پرتاب گاز اشک آور و شلیک گلوله کشید. علی که نزدیکی دیوار دبستان محمدیه ایستاده بود و شعار میداد براثر اصابت کپسول گاز اشک آور به زمین افتاد و خون از سرش فواره زد.
مردم علی را به بیمارستان بردند و یکی از دوستانش با «خون علی» که هنوز روی زمین جاری بود، جمله «مرگ برشاه» را روی دیوار مدرسه نوشت که تا مدتها باقی بود.
شهید علی سایانی یک هفته در بیمارستان بستری بود و سرانجام ۱۵ دی ماه سال ۱۳۵۷ به لقاالله پیوست.
شهید سالیانی در وصیت نامه یک خطی خود که بعدها لابه لای کتابهایش پیدا شد، آورده است: کاری که قصد انجامش را دارم قبل از گفتار با کردار نشان خواهم داد، زیرا عمل من نقشه مرا به جهانیان ظاهر خواهد کرد.
انتهای خبر/