
هرمز گزارش میدهد؛
جنایات پهلوی؛ میراثی که هنوز زنده است
تسلیم رضاخان در برابر متفقین، واگذاری بحرین و حقآبه هیرمند و نیز سیاستهای فرهنگی و اقتصادی پهلوی، میراثی تلخ از وابستگی و خیانت را برای ایران بر جای گذاشت؛ زخمی که همچنان بر زندگی ملت سایه افکنده است.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «هرمز»؛ خیانتهای تاریخی در سرنوشت ملتها، تنها یک رویداد گذرا نیستند، بلکه بهمانند زخمی عمیق، نسلها را درگیر خود میسازند. در تاریخ معاصر ایران، رضاخان پهلوی چهرهای است که عملکرد و تصمیمهایش آثار جبرانناپذیری بر جای گذاشت. او در شرایطی که کشور نیازمند مقاومت در برابر سلطهگران بود، راهی برگزید که استقلال و عزت ایران را خدشهدار ساخت.
یکی از مهمترین رویدادها، تسلیم و فرار رضاخان در جریان حمله متفقین بود. او دستور ترک مخاصمه داد و عملاً کشور را در برابر نیروهای خارجی بیدفاع گذاشت. سربازان از پادگانها مرخص شدند، نیروهای بیگانه بهراحتی وارد ایران شدند و انگلیسیها توانستند شاه دستنشاندهای دیگر را بر تخت بنشانند. این خیانت، راه را برای معاهدههای ناعادلانه و واگذاری بخشهایی از خاک ایران باز کرد؛ موضوعی که پیامدهای آن تا امروز بر سرنوشت ملت سایه افکنده است.
از دیگر خیانتهای رضاخان، مسئله حقآبه هیرمند بود. توافقات نادرست او با همسایگان شرقی، بخش مهمی از حق تاریخی ایران بر این رودخانه را نادیده گرفت. نتیجه آن، کمآبی و خشکسالی مزمن در شرق کشور است. امروز مردم سیستان و بلوچستان بهای سنگین آن تصمیم را میپردازند؛ کشاورزی نابود شده، روستاها خالی از سکنه میشوند و مردمی که قرنها از آب هیرمند بهرهمند بودند، با تشنگی دستوپنجه نرم میکنند. این بحران، زاییده بیتدبیری و امتیازدهی دوران پهلوی اول است.
در شمالغرب کشور نیز، واگذاری بخشهایی از خاک ایران، به بحران ژئوپلیتیک امروز منجر شده است. مسئله کریدور زنگزور، تهدیدی است که امنیت ملی ایران را به خطر انداخته و زمینه نفوذ بیگانگان را در منطقه فراهم کرده است. کارشناسان معتقدند که ریشه این معضل، در همان سیاستهای غلط رضاخان نهفته است.
خیانتهای خاندان پهلوی در دوران محمدرضا نیز ادامه یافت. یکی از روشنترین نمونهها، بخشش بحرین بود. این سرزمین ایرانی با منابع غنی و مردمی که اکثریت آنان شیعه بودند، بهراحتی از ایران جدا شد و در اختیار خاندان بیگانه قرار گرفت. این تصمیم نادرست، ظلمی مضاعف بر مردم بحرین روا داشت؛ مردمی که امروز نیز تحت فشارهای سیاسی و مذهبی شدید زندگی میکنند.
رضاخان همچنین در حوزه فرهنگی دست به اقداماتی زد که هویت ملی را نشانه گرفت. او با اجرای سیاستهای غربیسازی، تلاش کرد سنتها، آداب اسلامی و پوشش اصیل ایرانی را از میان ببرد. تغییر اجباری لباس، محدودیت بر مناسک دینی و تحمیل فرهنگ فرنگی، ریشههای فرهنگی جامعه را متزلزل کرد. تبعات این سیاست هنوز هم در تضادهای اجتماعی و فرهنگی کشور قابل مشاهده است.
بنابراین، جنایات رضاخان و فرزندش، تنها بخشی از گذشته نیستند؛ بلکه زنجیرهای از بحرانهای امنیتی، فرهنگی و اقتصادی را بهوجود آوردند که تا امروز تداوم دارد. ملت ایران هزینههای سنگینی بابت آن تصمیمها پرداخته و همچنان نیز میپردازد. مرور این خیانتها، تنها یادآوری تاریخ نیست؛ هشداری است برای آینده، تا ملت بار دیگر در دام سیاستهای وابستگی و امتیازدهی گرفتار نشود.
این گزارش با محوریت بررسی عملکرد و پیامدهای سیاسی و تاریخی دوران پهلوی، بهویژه خیانتهای رضاخان و پهلوی دوم، تنظیم، و به موضوعاتی چون تسلیم کشور در برابر متفقین، واگذاری بخشهایی از خاک ایران، ماجرای حقآبه هیرمند، کریدور زنگزور، بخشش بحرین، و همچنین سیاستهای فرهنگی و اقتصادی مخرب پهلویها پرداخته و نشان داده که چگونه این تصمیمها، تا امروز نیز بر معادلات ژئوپلیتیک، اجتماعی و فرهنگی ایران تأثیرگذار مانده است.
رضاخان؛ خیانت به ملت و وطن در سایه سرسپردگی به استعمارگران
حجتالاسلام غلامی در گفتگو با خبرنگار ما، با یادآوری وقایع شهریور ۱۳۲۰، تصریح کرد: آنچه در آن سال رخ داد، یادآور سرسپردگی رضاخان به کشورهای استعمارگر از جمله شوروی سابق، آمریکا و انگلستان است. حکومت او نه برای مردم و توسعه ایران بلکه برای اجرای منافع استعمارگران اداره شد. هر چند برخی اقدامات رضاخان در تاریخ ثبت شده، اما اکثریت عملکردش مایه ننگ و نفرین مردم بود.
وی ادامه داد: پس از پایان جنگ جهانی دوم، ایران با وجود اعلام بیطرفی، از شمال توسط شوروی و از جنوب توسط انگلستان اشغال شد. در این شرایط، رضاخان که دیگر برای استعمارگران مفید نبود، بدون مقاومت تسلیم شد و تبعید گردید. او نه تنها با مردم همراه نبود، بلکه در لحظات بحرانی از مسئولیت شانه خالی کرد و جان ملت و وطن را در معرض خطر قرار داد.
غلامی در توضیح ویژگیهای شخصیتی رضاخان گفت: کسی که واقعاً با مردم همراه باشد، تا پای جان برای ملت تلاش میکند و در شادی و غم مردم شریک است. اما رضاخان در موقعیتهای خطر، فرار کرد و مسئولیت خود را نادیده گرفت. این رفتار، نمایانگر خیانت به ملت و ضعف مدیریتی است.
وی افزود: در حالی که بسیاری از کشورها در شرایط مشابه مقاومت کردند و حتی جان خود را از دست دادند، رضاخان به راحتی مسیر فرار را انتخاب کرد و نشان داد که منافع شخصی و تملق قدرتهای خارجی برای او ارجح بوده است.
غلامی به اقدامات رضاخان در زمینه سرزمین و منابع ملی اشاره کرد: رضاخان بخشی از حقابه هیرمند را واگذار کرد و این اقدام امروز موجب مشکلات جدی در شرق کشور، به ویژه در سیستان و بلوچستان، شده است. با وجود اینکه حقابهها طبق معاهدات بینالمللی مشخص بود، او بدون توجه به نیاز مردم، منابع کشور را تقدیم دیگران کرد.
وی تصریح کرد: امروز جمهوری اسلامی ایران بزرگترین آبشیرینکن خاورمیانه را در شرق کشور احداث کرده است تا بخشی از مشکلات آب را جبران کند، اما خیانت رضاخان باعث شد مشکلات تاریخی در این منطقه همچنان پابرجا بماند.
کریدور زنگزور و بحرین؛ واگذاری خاک و امنیت ملی
غلامی ادامه داد: یکی دیگر از خیانتهای رضاخان، واگذاری کریدور زنگزور بود که امروز باعث محدودیتهای جدی در حمل و نقل و امنیت کشور شده است. همچنین بحرین که بخشی از ایران تاریخی بود، بدون مقاومت و با کمترین فشار به انگلیس واگذار شد. این اقدامات، نه تنها افتخارآمیز نیست، بلکه مایه ننگ ملت و خیانت آشکار به خاک و امنیت ملی بود.
وی تأکید کرد: در حالی که جمهوری اسلامی ایران در طول هشت سال دفاع مقدس حتی یک وجب خاک از دست نداد، رضاخان با کمترین فشار و تهدید، سرزمین و منابع کشور را تقدیم استعمارگران کرد.
غلامی با اشاره به تأثیر سیاستهای فرهنگی رضاخان گفت: رضاخان در عرصه فرهنگی نیز تابع منویات غرب و مستکبران بود. اجرای سیاستهای کشف حجاب و تغییر سبک زندگی، تلاش برای تقلید از غرب و تحمیل الگوهای بیگانه به ایران، نشاندهنده بیفهمی و ناتوانی او در مدیریت فرهنگی کشور بود.
وی افزود: رضاخان معتقد بود پیشرفت غرب به دلیل سبک زندگی آنها و نبود حجاب است و تلاش کرد این ایده را به ایران منتقل کند. چنین سیاستهایی، علاوه بر ایجاد بحران فرهنگی، به تضعیف هویت ملی و ارزشهای ایرانی-اسلامی منجر شد.
غلامی سپس به انقلاب سفید پهلوی اشاره کرد و گفت: در قالب این سیاستها، کشاورزی کشور انکار شد، اکوسیستم روستایی و شهری به هم ریخت و املاک بسیاری تصاحب شد. این اقدامات نه تنها پیشرفت واقعی به همراه نداشت، بلکه زندگی مردم را دچار بحران کرد و خیانت گستردهای به وطن محسوب میشد.
وی با مقایسه عملکرد رضاخان و رهبران جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: رهبران کنونی کشور تا پای جان در کنار مردم ایستادهاند، خون خود را برای حفظ کشور و ملت تقدیم کردهاند و در برابر تهدیدها مقاومت کردهاند. در حالی که رضاخان با کمترین فشار فرار کرد و ملت را تنها گذاشت. این تفاوت، نشاندهنده وفاداری و مسئولیتپذیری واقعی نسبت به ملت و وطن است.
کارشناس مسائل سیاسی استان هرمزگان، با اشاره به اقدامات رضاخان در دوران پهلوی اول، آنها را خیانتآمیز و برخلاف منافع مردم و کشور دانست و تأکید کرد که تاریخ مصرف رضاخان برای استعمارگران گذشته و بسیاری از تصمیمات او مایه ننگ ملت ایران است، در حالی که رهبران جمهوری اسلامی ایران همواره تا پای جان در کنار مردم ایستادهاند.
تبعات انقلاب فرهنگی رضاخان هنوز ادامه دارد
راضیه سلطان عباسیندوشن در گفتگو با خبرنگار ما، با یادآوری دوران پهلوی اول، گفت: رضاخان در پی اجرای برنامههای فرهنگی و اجتماعی بود که عمدتاً منطبق بر منویات استعمارگران و تقلید از فرهنگ غربی بود.
وی افزود: رضاخان تلاش میکرد با تغییر سبک زندگی مردم، حجاب و پوشش سنتی را از بین ببرد و لباسها و آداب فرنگی را تحمیل کند، این اقدامات نه تنها هویت ملی و اسلامی مردم را هدف قرار داد، بلکه بسیاری از سنتهای دیرینه و ارزشهای فرهنگی را دچار آسیب کرد.
مدیر حوزه علمیه خواهران استان هرمزگان بیان داشت: این انقلاب فرهنگی به ظاهر با هدف مدرنیزاسیون و پیشرفت کشور انجام شد، اما در حقیقت، نوعی تحمیل فرهنگی بود که با خواست مردم همخوانی نداشت.
عباسیندوشن ادامه داد: رضاخان بدون توجه به باورها و سنتهای مردم، سبک زندگی غربی را به زور به جامعه تحمیل کرد و این مسئله تبعات بلندمدتی در فرهنگ و اجتماع ایران بر جای گذاشت.
وی تصریح کرد: یکی از آسیبهای اصلی این سیاستها، تغییر رفتارها و ارزشهای اجتماعی بود، خانوادهها و زنان ایرانی به ناچار خود را با تغییرات سازگار کردند، اما این سازگاری به قیمت از بین رفتن بسیاری از آداب و رسوم تاریخی و اسلامی انجام شد.
مدیر حوزه علمیه خواهران هرمزگان با اشاره به انقلاب فرهنگی رضاخان، تأکید کرد: اقدامات او برای تحمیل لباس و آداب فرنگی و از بین بردن سنتهای دیرینه اسلامی و ایرانی، همچنان آثار و تبعات خود را در جامعه بر جای گذاشته است، به گونهای که امروز، نسلهای بعدی با تأثیرات این تحولات مواجه هستند و بخشهایی از فرهنگ بومی و اسلامی کمرنگ شده است.
عباسیندوشن ادامه داد: رضاخان باور داشت پیشرفت غرب به دلیل سبک زندگی و پوشش آنها است و میخواست این الگو را به ایران منتقل کند. این برداشت غلط نشاندهنده ناآگاهی و دوری از واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی کشور بود.
تغییرات اجباری در پوشش و رفتار، موجب نارضایتی و بیاعتمادی مردم شد
وی در ادامه اضافه کرد: تغییرات اجباری در پوشش و رفتار، بدون توجه به ریشههای فرهنگی و دینی، منجر به ایجاد شکاف میان جامعه و حکومت شد و زمینه نارضایتی و بیاعتمادی مردم را فراهم آورد.
مدیر حوزه علمیه خواهران هرمزگان افزود: امروز وقتی به جامعه نگاه میکنیم، هنوز میتوان ردپای این تحولات را در برخی رفتارها و تغییرات فرهنگی مشاهده کرد. بسیاری از سنتها و آداب دیرینه که پایههای هویت ملی و اسلامی بودند، کمرنگ شدهاند و این مسئله پیامد مستقیم سیاستهای رضاخان در انقلاب فرهنگی است.
عباسیندوشن با تأکید بر اهمیت شناخت تاریخ گفت: آگاهی از این دوران و تحلیل دقیق اقدامات رضاخان برای نسل امروز بسیار حیاتی است. باید بدانیم که هر تحولی که با زور و بدون مشارکت مردم انجام شود، تبعات طولانیمدت دارد و هویت فرهنگی جامعه را تهدید میکند.
وی همچنین تأکید کرد: رسانهها، نهادهای آموزشی و مراکز فرهنگی باید نسل جوان را نسبت به این واقعیتها آگاه کنند تا تاریخ تحریف نشود و آسیبهای فرهنگی گذشته تکرار نشود.
مدیر حوزه علمیه خواهران هرمزگان گفت: درس اصلی از انقلاب فرهنگی رضاخان این است که پیشرفت واقعی تنها زمانی حاصل میشود که با احترام به فرهنگ، ارزشها و باورهای مردم همراه باشد.
عباسیندوشن در پایان بیان کرد: هر اقدام تحمیلی و غیرمردمی، حتی اگر با اهداف ظاهری توسعه و مدرنیزاسیون همراه باشد، در درازمدت به نفع جامعه نخواهد بود و آثار منفی آن تا نسلها ادامه خواهد داشت.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!