به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هرمز، شهید «علی اسپرم» يكم ارديبهشت ۱۳۴۶، در روستای شميل از توابع شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. پدرش عباس (فوت ۱۳۶۱) و مادرش خاتون نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست و ششم آذر ماه ۱۳۶۵، در ارتفاعات اللهاكبر بر اثر اصابت تركش به پهلو، شهيد شد. مدفن او در روستای پشت بند تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.
من و شهید از ابتدای اعزام به خدمت سربازی در پادگان آموزشی در شهر ایرانشهر با هم بودیم. بعد از اتمام دوران آموزشی و تقسیم نیروها از طریق لشکر ۸۸ زاهدان به منطقه جنگی سومار اعزام شدیم و با هم در یک گروهان بودیم. گردان ۱۹۷، گروهان سه و در دسته یک بودیم و با شهید در خط مقدم جبهه مشغول خدمت بودیم. شهید علی اسپرم آرپیجی زن بود، من هم تفنگدار عادی بودم.
از پست نگهبانی به سنگر برگشتم تا استراحت کنم. دنبالش میگشتم برای همین به سمت سنگر رفتم ولی ندیدمش. از همسنگرانش پرسیدم علی کجاست؟ گفتند؛ برای دیده بانی رفته. پرسیدم چطور میتوانم او را پیدا کنم، گفتند؛ از این کانال تا آخرین سنگر برو او را پیدا میکنی. داخل کانال و سنگرها را گشتم، دیدم یک نفر صدا میزند؛ کجا میروی؟ برگرد. وقتی برگشتم دیدم علی است. وقتی با هم مینشستیم از شهادت سخن صحبت میکرد و میگفت؛ تنها یک آرزو دارم، اینکه در راه اسلام شهید شوم و سربلند باشم. در آخر هم شهادت نصیبش شد و جانش را در راه اسلام فدا کرد. همیشه با هم درد و دل میکردیم. هر دو آرزو داشتیم شهید شویم اما شهادت نصیبم نشد.
در یکی از روزها میخواستم مرخصی بگیرم. این شهید گرانقدر نزد من آمد و گفت؛ شما که میخواهی به مرخصی بری نامههای من را از دبیرخانه تحویل بگیر و به خانوادهام تحویل بده تا از حال من با خبر شوند و به خانوادهام بگو احتمال دارد شهید شوم، از من خشنود باشند. نامه را گرفتم و به مرخصی رفتم. موقع برگشت به منطقه از همسنگرانش سراغ او را گرفتم و پرسیدم؛ علی کجاست؟ گفتند علی به شهادت رسیده است. خیلی ناراحت شدم. هر دو آرزوی شهادت را داشتیم اما خداوند شهادت را نصیبم نکرد.
(به نقل از پسر عمه شهید، علی اسیرغم)
انتهای خبر/