هرمز گزارش میدهد؛
ستایش خرم؛ نوزادی که برای بقا جنگید
روزی در انکوباتور برای بقا مبارزه میکرد، امروز در ۱۴ سالگی الهامبخش کودکان نارس است؛ این روایت زندگی ستایش خرم است.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «هرمز»؛ در سالروز گرامیداشت نوزادان نارس، قصه زندگی دختر نوجوانی را مرور میکنیم که روزی در مرز میان بودن و نبودن، برای ماندن جنگید.
ستایش خرم امروز ۱۴ سال دارد؛ اما آغاز حیاتش تنها با یک کیلو و هفتصد گرم وزن و در هشتماهی تولد رقم خورد؛ روزهایی که نفس کشیدن برای او یک مبارزه بود و زنده ماندن، یک معجزه.
ستایش میگوید: «من همیشه وقتی عکسهامو میبینم باورم نمیشه روزی اینقدر کوچیک بودم... مامان میگه دکترها امید زیادی نداشتن، اما من انگار تصمیم گرفته بودم بمونم. شاید برای همین الان دوست دارم به بقیه بچههایی که زود به دنیا میان بگم: میشه جنگید، میشه موند...»
او هنوز هم با احساس خاصی به روزهای نخست زندگیاش نگاه میکند؛ روزهایی که در بخش نوزادان بیمارستان زینبیه شیراز، در دستگاه انکوباتور، با لولهها و مراقبتهای ویژه، مسیر زندگیاش آغاز شد.
ستایش ادامه داد: مامانم همیشه میگه اون روزها هر ثانیهش براش یک سال میگذشت، هر بار که میدید تکون میخورم یا نفس میکشم، انگار دنیا رو دوباره بهش داده بودن.
مادر ستایش که پس از سه سال انتظار و تحمل سختیهای درمانی توانست باردار شود، لحظههای آن روزها را هنوز فراموش نکرده است.
او در گفتگو با خبرنگار ما گفت: سختترین روزهای عمرم بود. باور کنید وقتی بعد از سه سال باردار شدم، دعا میکردم فقط بچهام سالم باشه. وقتی هشتماهه زایمان کردم و دیدم وزنش زیر دو کیلوئه، دنیا روی سرم خراب شد. یک ماه کامل توی بیمارستان بودیم. هر روز گریه، هر روز دعا... ولی الان وقتی نگاهش میکنم، دیدنش تمام دردهای اون روزها رو از خاطرم میبره. خدا رو هزار بار شکر.
ستایش امروز دانشآموز پایه نهم و یکی از دختران فعال و موفق مدرسه است. او در کنار تحصیل، در رشته شعر و دکلمه فعالیت دارد و به گفته معلمانش، از اعتمادبهنفس بالا و روحیهای مثالزدنی برخوردار است. «وقتی کسی حرف از ناامیدی میزنه، من ناخودآگاه میگم من که تونستم، تو هم میتونی...» این جملهای است که ستایش با لبخند بیان میکند.
پزشکان معتقدند تولد نارس به معنای پایان راه نیست، به شرط آنکه مراقبتهای حیاتی و حمایت روانی لازم فراهم شود. ستایش نمونهای زنده از موفقیت چنین مراقبتهایی است؛ کودکی که روزی تنها ۱ کیلو و ۷۰۰ گرم بود و اکنون با قامت ۱۴ سالهاش نماد «امید» است.
مادر ستایش میگوید: همیشه فکر میکردم شاید نوزادم با بقیه بچهها فرق داشته باشه؛ اما حالا میبینم نه تنها کم نمیآره، بلکه حتی جلوتر هم هست... انگار اون سختیها بهش قدرت داده است.
ستایش در پایان گفتگویش با خبرنگار ما، پیامی برای والدین نوزادان نارس دارد: «اگر بچههاتون توی این شرایط هستن، ناامید نشید. منم یک روزی اون تو بودم، وسط دستگاهها، اما امروز اینجام. من میخوام وقتی بزرگ شدم توی بیمارستان کار کنم، کمک کنم تا هیچ مادری اون روزها تنها نباشه.»
امروز، در روز جهانی نوزادان نارس، داستان ستایش خرم یادآور این حقیقت است که گاهی کوچکترینها، بزرگترین نبردها را پشت سر میگذارند. او نه فقط یک نوجوان موفق، بلکه روایتی جاری از قدرت اراده، ایمان مادرانه و ارزش مراقبتهای پزشکی است.
شاید زندگی او را بتوان چنین خلاصه کرد: روزی کوچک بودم، اما امیدم بزرگ بود؛ امروز بزرگ شدهام، تا امید را برای دیگران زنده نگه دارم.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!