یادداشت؛
زن؛ نقطه آغاز تمدنسازی
زن با نقش تربیتی، فرهنگی و اجتماعی خود، نخستین پایههای هر تمدنی را میسازد، تمدنسازی بدون حضور و مشارکت زنان ناقص است، زیرا زنان حامل امید، اخلاق و سرمایه اجتماعیاند و نقش آنها در پیشرفت و پایداری جوامع حیاتی است.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «هرمز»؛ راضیهسلطان عباسیندوشن، مدیر حوزه علمیه خواهران استان هرمزگان در یادداشتی نوشت: بحث درباره نقش زن در تمدنسازی، تنها سخنگفتن از یک جایگاه اجتماعی نیست؛ بلکه واکاوی یکی از بنیادیترین عناصر پیشرفت بشر است.
تمدن، حاصل انباشتی تاریخی از دانش، اخلاق، هنر، نهادسازی و معنویت است و سهم زن در شکلگیری هر یک از این مؤلفهها، نه حاشیهای که کاملاً در متن تاریخ قرار دارد.
زن، همزمان که در سنگر خانواده بنیانگذار نسلهای سالم و پایدار است، در عرصه اجتماع نیز بهعنوان کنشگری اثرگذار در تولید فکر، فرهنگ و ساختارهای تمدنی شناخته میشود.
این دو نقش، نه در تقابل، بلکه مکمل هماند و از همین زاویه است که تمدنهای پایدار، همواره بر شانههای زنانی شکل گرفته که از میدان اندیشه تا میدان عمل، در ساختن آینده مشارکت داشتهاند.
یکی از مهمترین جلوههای نقشآفرینی زنان، تربیت تمدنی است؛ تربیتی که بهجای پرورش انسانهای منفعل، انسانهایی متعادل، مسئول، خلاق و اهل مشارکت اجتماعی میآفریند.
مادری که به کودک خود نظم، احترام، صبوری، امید، کار جمعی و اخلاق عمومی را میآموزد، در حقیقت در حال بنیانگذاری خشتهای اولیه یک جامعه سالم است، اگر تمدنها را ساختمانهایی عظیم بدانیم، مادران معمارانی هستند که نقشه درونی این بناها را طراحی میکنند.
توجه به این نقش، کوچکدانستن جایگاه زن نیست؛ بلکه بیانگر قدرتی است که آینده نگرش، رفتار و حتی سبک حکمرانی نسلها را تعیین میکند.
در کنار نقش درونی، زنان امروز در عرصه نهادسازی و مشارکت مدنی نیز سهم فزایندهای دارند. زنانی که در حوزه آموزش، سلامت، اقتصاد، فرهنگ، محیطزیست، فناوری و حکمرانی نقشآفرینی میکنند، عملاً در حال ساختن ستونهای تمدنیاند.
تجربه جهانی نشان داده است جوامعی که از ظرفیت زنان در مدیریت و تصمیمسازی بهره گرفتهاند، شاخصهای توسعه انسانی، نوآوری و عدالت اجتماعی در آنها رشد قابل توجهی داشته است. این امر ثابت میکند که تمدن، بدون مشارکت برابر و سازنده زنان، به بلوغ نمیرسد.
از سوی دیگر، زن قدرت منحصربهفردی در پیوند میان اخلاق و جامعه دارد. بسیاری از بحرانهای تمدنی، از فروپاشی اعتماد عمومی تا گسترش خشونت، ریشه در شکنندگی اخلاق جمعی دارد.
حضور زن در خانواده، مدرسه، رسانه، فرهنگسازی و تعاملات اجتماعی، ظرفیت بیبدیلی برای تقویت سرمایه اجتماعی و بازسازی معنوی جوامع است.
تمدنها اگر تنها بر فناوری و ثروت تکیه کنند، دیر یا زود فرو میریزند؛ اما اگر بر اخلاق و انسانیت استوار شوند، ماندگار خواهند بود. نقش زن دقیقاً در همین نقطه تعیینکننده میشود.
در میدان فرهنگسازی و تولید معنا نیز زنان نقشی حیاتی داشتهاند. بخش قابل توجهی از ادبیات شفاهی، آیینها، میراث فرهنگی و حتی شیوههای زیست بومی، توسط زنان حفظ و منتقل شده است.
در جوامع سنتی، زنان حافظان تاریخِ زیسته بودند و در جوامع مدرن، زنان در قالب نویسنده، پژوهشگر، روزنامهنگار، هنرمند و فعال فرهنگی، در تولید روایتهای تمدنی نقشآفریناند.
امروز یکی از مهمترین ساحات تمدن آینده، «جنگ روایتها»ست؛ و زنانی که روایتگر حقیقت، عدالت و فرهنگ اصیل باشند، نقشی استراتژیک در تثبیت هویت تمدنی ایفا میکنند.
همچنین نمیتوان از نقش زن در سازگاری اجتماعی و تحمل بحرانها غافل شد. در جنگها، مهاجرتها، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، زنان ستون پایداری خانواده و جامعه بودهاند.
تابآوری که زن به جامعه تزریق میکند، بخش مهمی از ظرفیت تمدنی است؛ زیرا تمدنی میماند که توان ایستادگی و بازسازی داشته باشد.
امروز، جهان در آستانه گذار به دورهای است که بسیاری آن را دوران «تمدن انسانی» یا «تمدن شبکهای» مینامند؛ دورانی که مبتنی بر آموزش، رسانه، پویایی اجتماعی و خلاقیت است.
در چنین جهانی، نقش زن نهتنها کاهش نمییابد، بلکه چندبرابر برجستهتر میشود. هر جامعهای که بتواند فرصتهای رشد، امنیت روانی، امکان کنشگری و حق بروز تواناییها را برای زنان فراهم کند، بدون تردید در مسیر تمدنسازی گامهای بلندتری برمیدارد.
در نهایت، تمدن آینده را زنانی میسازند که آگاه، امیدآفرین، کنشگر، اخلاقمحور و مسئولیتپذیر باشند. اگر زنان در مسیر توسعه ملی بهعنوان شریک واقعی دیده شوند، نه نیروی مکمل، جامعه به نقطهای از قدرت و پیشرفت خواهد رسید که تمدنسازی دیگر یک شعار نباشد؛ بلکه واقعیت زندگی مردم شود.
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!