خاطرهای از شهید حسین اولیپور بندری؛
شهیدی که با آرزوی شهادت به جبهه رفت
شهید حسین اولیپور بندری، با عشق به ولایت و هدفی روشن، داوطلبانه به جبهه اعزام شد و در هشتم تیرماه ۱۳۶۲، هنگام انجام مأموریت مینگذاری در منطقه میرآباد کرمان به شهادت رسید.
خاطرهای از شهید حسین اولیپور بندری؛
شهید حسین اولیپور بندری، با عشق به ولایت و هدفی روشن، داوطلبانه به جبهه اعزام شد و در هشتم تیرماه ۱۳۶۲، هنگام انجام مأموریت مینگذاری در منطقه میرآباد کرمان به شهادت رسید.
خاطرهای از شهید نعمتالله آشوری؛
شهید «نعمتالله آشوری» پیش از اعزام به جبهه، خواب شهادت خود را دید و به خانوادهاش گفت: اگر رفتم، دیگر برنمیگردم.
زندگینامه شهید والامقام علی سرحدی؛
شهید علی سرحدی، جوانی سادهدل از روستای جغین بود که نوشتن نمیدانست، اما با خونش نام خود را در تاریخ نوشت.
خاطرهای از شهید پیرداد نظری؛
مادر شهید تعریف میکند: زمانی که خبر شهادت پسرم را آوردند حس کردم دنیا برایم تیره و تار شده و پاهایم رمق ندارد. از اینکه فرزندم دیگر کنارم نیست ناراحت بودم اما حالا بعد از گذشت چندین سال خوشحالم که فرزندم را در راه خدا دادم.
زندگینامه شهید عباس صنعتی؛
شهید والامقام «عباس صنعتی» شبها و روزها در شهر و روستاها به امدادگری مشغول بود، حتی خانوادهاش هیچ گونه اطلاعی از وی نداشتند.
فرازی از وصیتنامه شهید پورحیدری؛
شهید «عبدالله پورحیدری» در وصیتنامهاش مینویسد: بگویید که راه مرا، یعنی راه اسلام را ادامه دهند و در این مسیر، هرگز کوتاهی نکنند و تا آخرین نفس از انقلاب و اسلام دفاع کنند.